بسیجی شهید احمد احمدی فرزند علی در تاریخ ۱۰/۷/۱۳۱۶ در روستای انارستان ریز در میان خانواده ای مومن ، معتقد و متعهد به مبانی مقدس اسلام دیده به جهان گشود . فقر و تنگدستی که معضل لاینحل آن روز بود هرگز بر اعتقادات راسخ و روح پاک معنوی این خانواده استیلا نیافت و ارزشهای مذهب […]
بسیجی شهید احمد احمدی فرزند علی در تاریخ ۱۰/۷/۱۳۱۶ در روستای انارستان ریز در میان خانواده ای مومن ، معتقد و متعهد به مبانی مقدس اسلام دیده به جهان گشود . فقر و تنگدستی که معضل لاینحل آن روز بود هرگز بر اعتقادات راسخ و روح پاک معنوی این خانواده استیلا نیافت و ارزشهای مذهب شیعه و دین اسلام هرگز در برابر ناملایمات و کج مداریهای روزگار رنگ نباخت . آنچه این کانون خانواده را گرم تر و پویاتر می ساخت روح ایمان و معنویت بود که ریشه در اعماق وجود الهی مردمان آن روزگار به خصوص این خانواده داشت . صداقت و راستی ، صفا و سادگی طعامی بود که هیچ گاه از سفره پاکیزه و پاکشان برچیده نشد .
هرگز نمازی به عمد قضا نشد و روزه ای به آینده موکول نگشت . آنها اگر از مال دنیا چیزی نداشتند ولی عظمت ایمان و روح تقوی و معنویتشان هرگز اجازه نمی داد پا را از حریم دین خدا بیرون گذارند. شهید احمد احمدی در چنین جامعه ای و خانواده ای با چنین دیدگاهی به دنیا آمد و پرورش یافت ، پاکیزگی باطن از او مردی با صلابت ، صبور ، مصمم و در عین حال فروتن ساخته بود . نجابت و مهربانی از چهره اش پیدا بود و درد درونی اش که نامرادی روزگار بود در پشت برق امید چشمانش پنهان مانده بود . برق امیدی که آینده را ترسیم میکرد آری ! آینده با تمام معنایش از آن او بود و این را زمین گرم کوشک گواه است . او طفولیت و نوجوانی را با کار و رنج و مشقت در کنار پدر گذرانید . لذت و تفریح او در سنین خاص کودکی چوپانی و آبیاری و در کل همکاری با والدین بود . این خانواده اصیل و قانع با همه تنگدستی و فقر پس از خریداری قطعه زمینی در روستای ریز به آن محل نقل مکان کردند و از طریق کشاورزی و دامداری امرار معاش می نمودند .
آغاز نشاط جوانی همراه بود با پژمردگی احساس و عواطف آن ، چرا که با شروع جوانی کانون گرم خانواده با رفتن مادر به سردی گرائید ولی با این حال مقام بلند معنوی و دیدگاه تسلیم وتسلم در برابر حکمت مطهر خداوندی از او انسانی ساخته بود تا بر درد عظیم فراق مادر ، صبور و بردبار باشد و تنهایی را با شکیبایی به سرانجام رساند . او این مصیبت و فراق را یک بار دیگر نیز با درگذشت اولین همسر خود تجربه کرد ، عاقبت در سال ۱۳۴۹ پایه گذار ازدواج دوم شد که حاصل این زندگانی مشترک مردانی مفید ، کارآمد و با شخصیت و زنانی محجوب و پاکدامن برای جامعه شد .
شهید احمد احمدی این روند را طی کرد تا با این پرورش فکری و اجتماعی پای در عرصه انقلاب اسلامی گذاشت و با آن قرین شد . با آغاز جنگ تحمیلی و فتوای امام «ره» مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی لحظه ای درنگ نکرد . او خانواده را به مادر سپرد و توکل بر خدا کرد تا در راه دفاع از حریم پاک و مقدس ایران اسلامی قدم پیش گذارد و به خونخواهی جوانان برومندی برخیزد که در راه دفاع از آرمانهای بلند اسلامی نقش ایثار و حماسه را به رخ جهانیان کشیده بودند . شهید احمدی خالصانه در جنگ شرکت کرد و مخلصانه در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۶۱ به دیارحق شتافت . روحش شاد و نامش جاودان باد .

وصیت نامه
سلام وصلوات بر محمد مصطفی (ص) خاتم النبیین و اولاد و اهل بیت معصومش . سلام بر امام شهیدان ، پیر جماران ابراهیم دوران ، امام خمینی و درود بر رزمندگان اسلام از صدر تا کنون . حال که گوهر گرانبهای جان را بر طبق اخلاص گذاشته و به ندای پیغمبر گونه امام خمینی لبیک گفته ام احساس می کنم شاید برای رفتنی ابدی آماده ام که سعادت اخروی ام را تضمین می کند . به سفری می روم که رنج سفر را در آن نمی بینم و راحت جان و آسودگی خیال را با آن باور دارم . احساس می کنم سبکبال و آسوده به دیدار محبوبی می شتابم که برای دیدنش لحظه شماری می کرده ام گمان میکنم اگر زنجیرهای سترگ را بر پاهای خاکی ام ببافند باز کسی نخواهد توانست در این عزم آهنین جلودارم باشد .
من به کربلا می روم به کربلایی که همیشه آرزوی دیدنش را داشته ام ولی فقر و تهی دستی هیچ گاه اجازه نداد و نخواست تا به آرزوی دل برسم . زبان به تمنا و خواهش نگشائید که دل چموش است و نافرمان . کوله بار سفرم را آماده کنید تا اگر برای یک بار هم باز گشتم برایتان سوغاتی ارزشمند و گرانبها را بیاورم ، سوغات گرانبهایی که بهایش را نمی توانید با طلا هم به حساب آورید .
می دانید سوغاتی ام چیست ؟ می دانید از سفر چه می آورم ؟ خاک را ، خاک کربلا را ، کربلای ایران را ، خاک گامهای بی ریای غیور مردانی که از جان مایه کذاشته اند و به حریم امن الهی روی نهاده اند . فرزندانم را بگوئید در این سفر روح پرور و جان افزا قدم گذارند ، به دوستانم بگوئید بیائید که همگام شویم ، بگوئید که این منزل سزاوار کسانی است که آخرت را به دنیا ترجیح دادند .
آنهایی که حق را شناختند و بر آن صحه گذاشتند ، آنانی که ذلت را نپذیرفتند و بر ظلم برتافتند همانهایی که لذت دنیا را بر مشقت آخرت فروختند . به دوستان بگوئید ، بیایند که همگام شویم – من به سفری می روم – به سفری که بازگشتی ندارد و بسیار خرسندم . و تو ای همسر فداکارم ! تویی که در دو روز با هم بودنمان به معنای واقعی زن بودی . دلسوز ، وفادار ، همراز و فداکار تویی که پس از من برای فرزندانمان هم پدر و هم مادر خوبی خواهی بود . فرزندانم را به تو می سپارم تا به راهی که می روم تربیت نمایی و بر آرمانی که دارم رهنمون سازی ، ادب را به آنان بیاموزی تا به راه بزرگان روند و به مقام مقربان الهی برسند ، بکوشند و کوشا باشند ، که زندگانی ، تن پروری نیست ، زندگی تلاش و پشتکار است ، زندگی میدان مبارزه است . حرفی نمانده ، هدفم جلب رضایت پروردگار است و آرمانم دفاع از حریم مقدس اسلامی . امید که آیندگان این هدف را بشناسند و دل در آن قدم گذارند .
التماس دعا
احمد احمدی










Monday, 10 November , 2025