محمد اخلاقی در اسفند ۱۳۳۸ در روستای گندمزار از توابع شهرستان جم در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.دوران کودکی را در آغوش پدر و مادر و در هوای پاک و سالم روستا پشت سر گذاشت.بدلیل مشکلات مالی و کمبود امکانات به مدرسه نرفت و فقط توانست در مکتب خانه آن زمان آقای نور […]
محمد اخلاقی در اسفند ۱۳۳۸ در روستای گندمزار از توابع شهرستان جم در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.دوران کودکی را در آغوش پدر و مادر و در هوای پاک و سالم روستا پشت سر گذاشت.بدلیل مشکلات مالی و کمبود امکانات به مدرسه نرفت و فقط توانست در مکتب خانه آن زمان آقای نور محمد زاده ریزی درس قرآن بیاموزد.به علت علاقه شدید به مکتب اهل بیت عصمت و طهارت و تلاش فراوانی که داشت علوم قرآنی را فرا گرفت.
از همان آغاز نوجوانی در کنار خانواده به کشاورزی و کارگری مشغول شد و در تامین مخارج خانواده همکاری می نمود.در کنار کار و تلاش تحصیلات ابتدایی را به صورت دا.طلب آزاد به پایان رساند. در مقطع راهنمایی هم به همان شکل در مجتمع آموزشی رزمندگان مشغول به تحصیل شد.وی در روستای شهر خاص را رای سکونت انتخاب کرد.شهید اخلاقی پس از اتمام خدمت سربازی ازدواج نمود و برای تامین مخارج خانواده به کار بنایی مشغول و ازین طریق امرار معاش می نمود.از زمان شروع پالایشگاه جم در آن تاسیسات وارد کار شد.برای تشکیل حراست پالایشگاه به کلاسهای توجیهی و آموزشی رفت.سپس با آمادگی لازم در این قسمت در کنار دیگر برادران به خدمت خویش ادامه داد.مسئولیت شورای اسلامی روستا نیز بر عهده داشت و برای پیشرفت روستا در تلاش بود.در آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران حس وطن دوستی و نیروی غیرت و شجاعت او را وادار کرد که مشتاقانه برای دین و میهن کار را رها کرده و به همراه همرزمان عازم جبهه های گردد.همواره حضور در جبهه و دفاع از وطن را بر ماندن در خانه ترجیح می داد تا اینکه سر انجام در تیر ماه ۱۳۶۷ در جزیره مجنون ندای حق را لبیک و با نوشیدن شربت به دیار معبود شتافت.
وصیت نامه
به خدای واحد و چهارده معصوم ایمان دارم و هیچ شک و تردیدی ندارم.وصیت نامه می نویسم چون می خواهم به جبهه بروم و لازم دانستم چند تذکر بنویسم چون انسان در زندگی اختیارش دست خودش نیست.به کسی بدهکاری ندارم .پدر و مادرم تا زمانی که همسرم در خانه ام نشسته واجب النفقه است و مخارج او را بدهید و هر وقت خواست از اینجا برود صلاح دید خودش است.بعد از رفتن شما ناراحت نشوید و حالا که زنده هستم دنیا که فانی است کل من علیها فان تنها محمد اخلاقی نیست که می رود.خیلی جوانها و مردان خوب خدا به جبهه های حق علیه باطل رفتند.
ما هم برای رضای خدا و برای اسلام و برای آبروی مملکت اسلام و برای حفظ ناموس و قرآن غیرت ما اجازه نمی دهد که زنده باشیم و دشمن کافری و اجنبی میهن ما را مورد تاخت و تاز خود قرار دهد. پدر و متدر شما را به خدا می سپارم و ناراحت نباشید انشاءالله بر می گردم. برادر و خواهر شما مرا حلال کنید. به همه دوستان بگویید مرا حلال کنند و از دعای خیر خود مرا بی نصیب نکنند.التماس دعا دارم .وصیت آخرم :خواهرم حجابت ،برادرم نگاهت.










Monday, 10 November , 2025